گردش .. بازی .... جیــــــغ.... سواد اموزی
سلام دختر عزیزم سلام نفسم سلام عمرم سلام عشقم سلام دختر جیغ جیغو من سلام به اون دله مهربون و نازکت جمعه به همراه بابا بزرگ و عمو معین رفتیم جنگل کلی دنباله یه جای خوب واسه نشستن گشتیم تا اینکه به محله وسایله بازی بچه ها رسیدیم وبه درخواست شما همان نزدیکی نشستیم چند ساعتی توی پارک بازی کردی که بیشترش سواره تاب بودی مادری همیشه به سمته خطر میری اون روز هم بعد از تمام شدن کباب شما رفتی سراغه ذغال و اتیش بازی و باز نگرانی های من همیشه باید مراقبت باشم چون از هیچ خطری هراس نداری و میترسم خدایی نکرده به خودت اسیب برسونی دخترم مامانی خیلی دوست داره و تحمله کوچکترین ناراحتیه شما رو نداره عزیزم همیشه مواظبه خودت ب...
نویسنده :
مامانی
15:30